یک اصل روحانی برای هرروز ۸ جوزا ( خرداد )
(هشیاری برای طولانی مدت)
خیلی از ما حتی وقتی که اوضاع خیلی ناگوار نیست, بلکه یکی، دو ناهمواری روحانی برسر راه مان قرار می گیرد، کنار می کشیم. بعضی اوقات متاسفانه ما درست قبل از وقوع معجزه، راه را گم می کنیم.
(پاک زیستن فصل ۱ دردهای فزاینده)یک اصل روحانی برای هر روز ۷ جوزا (خرداد) برابری در گمانی
بسیاری از ما این نقل قول را شنیده ایم ” قبل از اینکه معجزه به وقوع بپیوندد کنار نکش، برای تازه واردان، این می تواند به معنای آن باشد که حتی وقتی احساسات ما برای ترک جلسه بیشتر از تحمل ماست، در جلسه بمانیم .بعد از مدتی پاکی، ممکن است معنای این جمله این باشد که ما یکبار دیگر تماس تلفنی رهجویی که اصلا حرف شنوی ندارد، را جواب بدهیم و یا انتخاب کنیم تا در برابر رئیس یا شخص خاص دیگری که خشم ما را برانگیخته – دوباره و دوباره و دوباره – واکنشی نشان ندهیم.
اما چطور ما به این جایگاه برسیم؟ یک تازه وارد چطور سر جایش بماند وقتی همه وجودش فریاد میزند: بلند شو از اینجا برو بیرون! یک راهنما چطور یک لایه عمیق تر برود و بجای آنکه فقط یک آه عمیق بکشد و بپرسد ” آیا برایش دعا کرده ای؟ ” درعوض، تجربه، نیرو و امیدش را به رهجوی پر دردسر خود بدهد؟ چگونه تمرکز خود را از ناامیدی مکرر حاصل از یک بحث برداریم و به تعهدی که در رابطه یا شغل خود داریم، فکر کنیم؟
وقتی همه چیز خوب پیش میرود، و یا وقتی به آنچه میخواهیم یا فکر میکنیم حق ماست، میرسیم، انجام کار درست، آسان است. اگر چه بعضی اوقات “پاداشها” به نظر خیلی ناچیزند یا گویی قرار نیست هیچ وقت به دست ما برسند.بعضی از اعضا، بهبودی را به “دوی ماراتن” تشبیه کرده اند، نه دوی سرعت”. دونده های ماراتن یک اصطلاحی دارند بعنوان به دیوار خوردن” و این جایی در مسابقه است که بنظر میرسد ادامه راه غیر ممکن است و اثری از خط پایان هم نیست. این اتفاق در بهبودی هم می افتد :ما برای ماهها، سالها، و حتی دهه ها با اصول زندگی می کنیم، اما همچنان بعضی از امیدها و آرزوهای ما دور از دسترس به نظر میرسند. ما حتی خط پایان را نمی بینیم و خسته ایم. ما باید بخاطر داشته باشیم که در یک برنامه “فقط برای امروز” خط پایانی وجود ندارد. ما اینجا نیستیم تا درخط پایان، جایزه بگیریم.
ما به قدم زدن ادامه میدهیم. حتی اگر آهسته و پیوسته، چه بخواهیم، چه نخواهیم، ما به حرکت خود ادامه می دهیم. ممکن است نیاز داشته باشیم تا در یک ایستگاه امدادی توقف کنیم – مثل دونده ها که یک لیوان آب خنک یا نوشیدنی انرژی زا در هر چند کیلومتر، ادامه مسافت را برایشان ممکن می سازد. در بهبودی هم نوشیدن یک چای یا قهوه با یک معتاد دیگر میتواند ما را از آن ناهمواری روحانی عبور دهد و به معجزه ای که آن سو قرار دارد، برساند.
وقتی احساس میکنم می خواهم کنار بکشم، قدری مکت میکنم تا بیاد بیاورم که بهبودی یک سفر است و نه یک مقصد، من مراقب خواهم ماند و به حرکت خود به جلو ادامه میدهم.
معتادان گمنام افغانستان
naafg.org
🌺عالی