نویسنده: joomir

از دست دادن و پیدا کردن خود در خدمت

۱۴ حمل ( فروردین )

ما دقیقاً خود واقعی مان را زمانی میشناسیم که خود را در راه خدمت به دیگران فراموش کنیم.

*پاکزیستن فصل ۲ رابطه با نیروی برتر*فقط برای امروز ۱۴ حمل (فروردین ماه) فقط برای شما

قبل از اینکه وارد NA ،شویم زندگی خلاصه میشد در ما همیشه با مشغول گرفتن و مصرف کردن مواد بودیم و یا به به دنبال راه تهیه اش میگشتیم در موارد نادری هم که احساسی در ما ظاهر میشد آن را با مصرف مواد بیشتر خنثی میکردیم. عادت جستجوی چیزی خارج از خود جهت تغییر حس و حال درونیمان ما را در بهبودی نیز دنبال میکند ترازنامه ما نشان میدهد که چگونه نقصهای مبتنی بر ترس ما وارد عمل میشوند وقتی که سعی می کنیم از خود محافظت کنیم یا از رنج و ناراحتی اجتناب نمائیم. به جای تلاش برای مبارزه با زندگی برای به دست آوردن شادی و نشاط یاد میگیریم صبور و قوی باشیم، به زمان فرصت بدهیم و حتی با عدم اطمینان زندگی کنیم. اگرچه گاهی اوقات وسوسه میشویم هر نوع درماندگی و مشکلی را کنترل یا دستکاری کنیم اما خدمت میتواند جایگزین بهتر و سالم تری به ما ارائه کند. خدمت به ما امکان میدهد تا از افکار خود خارج شویم و وارد عمل گردیم. از چیدن صندلی جلسات تا صحبت با یک تازه ،وارد خدمت هر چه که باشد ما را در لحظه نگه میدارد. یکی از اعضا این مسئله را این گونه بیان میکرد بودن” در همین جا و همین لحظه یک آسایش خیال است. حتی زمانی که زندگی شخصی ما طوفانی ،است، خدمت ما به دیگران ما را در زمان حال نگه میدارد.

خدمت میتواند بهترینها را برای ما به ارمغان آورد و به ما کمک میکند تا بفهمیم چه کسی هستیم با چه کسی میخواهیم باشیم. صرف نظر از اینکه در زندگی ما چه میگذرد برای حمایت از یکدیگر و انجام تعهدات مان آماده هستیم متوجه میشویم قابل اتکا و قابل اعتماد شده ایم. ما محبت را تمرین میکنیم و مهربان تر میشویم ما بدون قضاوت به دیگران گوش می دهیم و کمتر قضاوت کننده میشویم یک عضو به خاطر می آورد که من تازه واردی را زیر بال و پر گرفتم و اصرار داشتم زندگیش را نجات دهم که در اثر آن زندگی خودم نیز شکوفا شد و بهترینها را تجربه کردم در حالیکه از این تازه وارد نیز حمایت میکردم در انجمن از این دست اتفاقات زیاد رخ میدهد ما نگرانیهای خود را کنار میگذاریم تا به دیگران خدمت کنیم که باعث میشود تواناییهای خود را به یاد آوریم. این پرسش از دیگران که چگونه میتوانم به تو کمک کنم ما را در شرایط رشد شخصیتی قرار میدهد. وقتی خدمت میکنیم اعتماد به نفس رضایت و بهترین جنبههای هویت خود را پیدا میکنیم. 

من اجازه میدهم تا اصل خدمت مرا از افکار خود محورانه دور کند و بهترینها را در من بروز دهد. من علایق خودخواهانه خود را کنار میگذارم و نهایت سعی خود را در تمرین اصول روحانی خواهم کرد.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

روشن بینی ناجی زندگی

۱۳ حمل( فروردین )

در حالیکه فرآیند بی پایان ،تسلیم ترازنامه نویسی و پذیرش تغییرات را طی میکنیم روشن بینی به ما توانایی میدهد تا خود واقعی مان را هر چه شفاف تر ببینیم. 

 *پاکزیستن، فصل ۱ ، متن آغازين*فقط برای امروز ۱۲ حمل (فروردین ماه) عشق و اعتیاد

 

 یکی از اعضا این ایده را مطرح میکرد که ذهن انسان مانند چتر نجات است که اگر بسته باشد به هیچ دردی نمیخورد ذهن” بسته میتواند قاتل ما .باشد اما در بهبودی با قدری شهامت و ،ایمان انگیزه تسلیم شدن را پیدا میکنیم.

بسته بودن ذهن ما را خسته میکند رازهایمان را سرپوش میگذارد و عادات بد ما را حفظ میکند و باعث طرد ،دیگران دیدگاهشان بصیرت،شان و مهربانی هایشان از طرف ما میشود. اگر در برابر روشن بینی مقاومت کنیم نور بر وجود ما نخواهد تابید و انسانیت ما از بین میرود و ما نمیتوانیم صادقانه خود را ارزیابی کنیم ایده های نو نمیتواند به حصار خشم و اجتناب ما از رویارویی با زندگی رخنه کند و در نهایت گرفتار انزوا خواهیم شد. پاک شدن و پاک ماندن در NA به ما جرأت میدهد بخشهایی از وجودمان که ترجیح میدادیم پنهان کنیم را برملا .سازیم در حالیکه آماده برداشتن هر یک از دوازده قدم میشویم باید ذهن بسته خود را کنترل کنیم از طریق این فرآیند خود آزمایی که در اختیار همه ما قرار می گیرد، ما ذهن خود را به روی شیوه تازه ای از زندگی باز میکنیم از گذشته خود تراز می گیریم تا بتوانیم فرار از گذشته را متوقف سازیم و آن را رها کنیم ما کمبودها و داشته های خود را ارزیابی میکنیم تا بتوانیم به وضوح به خود واقعیمان نگاه کنیم و در پی ایجاد تعادل در زندگیمان باشیم. ما جبران خسارت میکنیم تا از تکرار اشتباهات مشابه در روابطمان اجتناب کنیم. ما علاوه بر ذهن ،خود ،چشم ،قلب و آغوش خود را باز میکنیم و به دیگران کمک میکنیم تا مانند ما به دنبال تغییر باشند.

این فرآیند هیچگاه پایان نمی یابد – مگر ما خود آن را متوقف کنیم – این گونه نیست که ما به روشن بینی برسیم و همیشه همانطور باقی بمانیم جهت ادامه تحول ما باید به طور مداوم روشن بینی را تمرین کنیم عضو فوق الذکر به مشارکت خود این طور ادامه داد: “پس از پرش با آن چتر نجات ممکن است به زمین فرود ،بیاییم اما زندگی خیلی سریع ما را به جای اول بر خواهد گرداند. ما باید دوباره از آن چتر نجات استفاده کنیم اگر که میخواهیم به رشد خود ادامه دهیم حتی پس از سالها ،پاکی حفظ روشن بینی از انعطاف ناپذیری ما و ساخت دیوار به دور خود جلوگیری میکند و کمک میکند تا با تضادهایی که در جنبه های جدید زندگیمان پیش می آید رو به رو شویم. 

چطور در بهبودی میتوانم بیشتر روشن بین باشم؟ امروز در برابر چه کسی و چه چیزی مقاومت میکنم؟ این اصل روحانی چه نقشی در کارکرد قدمها دارد؟ اگر کار بر روی خود را متوقف کرده ام چه اتفاقی لازم است بیفتد تا دوباره فعال شوم؟.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

انرژی هم دلی

۱۲ حمل ( فروردین )

 به رسمیت شناختن و ایمان و اعتقاد به یکدیگر که آن را همدلی مینامیم باعث آفرینش فضایی شده است که ما میتوانیم در آن زمان را احساس و واقعیت را لمس کنیم و با ارزشهای روحانی که بسیاری از ما مدتها پیش گم کرده بودیم دوباره از نوآشنا شویم.  Continue reading “انرژی هم دلی ۱۲ حمل ( فروردین )”

ایجاد تعادل روحانی 

۱۱ حمل( فروردین )

به یاد خواهیم داشت که برنامه را در رأس قرار دهیم و به محدودیتهای خود احترام بگذاریم.ما هر روز در پی آن هستیم تا خود را از لحاظ روحانی متعادل نگه داریم. *

*پاکزیستن فصل ۳ “رابطه آگاهانه *فقط برای امروز ۱۰ حمل ( فروردین ماه) خدامحوری

 

معتادان چه در بهبودی باشند و چه ،نباشند به هر حال در معرض تفکر و عملکرد افراطی قرار دارند بسیاری از ما به واسطه زیاده روی در کارها به این نتیجه رسیدیم که نیاز به ایجاد محدودیتهای شخصی داریم. حتی در بهبودی گاهی اوقات زیاده روی در یک چیز خوب هم افراط است. یکی از اعضاء مشارکت میکرد که “من” یک بار داوطلب شدم که به مدت دوازده ساعت در یک همایش در محل فروش محصولات خدمت کنم در آن زمان این به نظرم ایده خوبی بود اما به اندازه پرتنش ترین روزهای کاری من استرس زا بود حال که به گذشته فکر میکنم به این نتیجه میرسم که برداشت من از در رأس قرار دادن برنامه یک سوتفاهم بود توصیه متداول برای قرار دادن برنامه در رأس قرار نیست ما را به خاطر بخشش، بخشش و بخشش بیشتر شرمنده کند شاید یک شیفت در محل فروش محصولات خدمت کنیم یا حتی شاید دو شیفت اما مطمئناً نیازی نیست که شش شیفت خدمت را به بهای از دست دادن سلامت عقل خود انجام دهیم در حالیکه خدمت یکی از ابزار کلیدی بهبودی است اما ایجاد تعادل حکم میکند تا مسائل بیشتری را در نظر بگیریم حفظ روحانیتمان نیازمند وقت و تعهداست.

بسیاری از ما روشهایی را پیدا میکنیم که کمک میکنند روحانیت محور باشیم. این روشها به قلب بهبودی ما و به منبعی برای ایجاد تعادل روحانی تبدیل میشوند ما با نیروی برتر به هر طریقی که برایمان مفید باشد ارتباط برقرار میکنیم ما توسط آرام کردن ذهن خود در حین مراقبه یا موتورسواری در یک جاده پرپیچ و خم با گوش کردن به صحبت های یک تازه وارد در چایخانه قبل از شروع جلسه گوش کردن را تمرین میکنیم ما امیدها و دردهای خود را با دیگر اعضاء یا در دفتر ترازنامه و یا با کائنات به مشارکت میگذاریم زمانیکه یک برنامه متعادل را در مرکز زندگی خود قرار دهیم جهت پیدا کردن مسیر خود در زندگی تحت شرایط زندگی مجهزتر هستیم تمرین تعادل به این معنی نیست که ما همیشه از نظر روحانی میزان هستیم بلکه به این معنی است که وقتی میزان نیستیم متوجه میشویم و اقدامات لازم جهت اصلاح مسیر را انجام میدهیم. 

 من به جسم ذهن و روح خود گوش میدهم تا محدودیتهای خود را تعیین کنم و چگونگی میزان کردن تعادل روحانی در بهبودی خود را کشف کنم.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

قرار دادن “ما” قبل از “من” از طریق گمنامی

۱۰ حمل ( فروردین )

اجرای سنت دوازدهم من را تبدیل به ما میکند و اهمیت اساس روحانی رابالاتر از هر فرد یا گروهی قرار میدهد.

* کتاب پایه فصل ٦، “سنت” دوازده”فقط برای امروز ۹ حمل (فروردین ماه) اراده واقعی خود ما

 

 به لطف سنتهای دوازده گانه هر آنچه در NA اتفاق میافتد توسط ما و برای ما انجام میشود. یک عضو که هنگام نگارش کتاب پایه تازه وارد بود مشارکت میکرد که یکی از کیفیتهای NA که باعث ماندنش در جلسات شد این بود که شش ماه پاک بودم و در جلسه اداری گروه داشتیم درباره تغییراتی در کتاب پایه گفتگو میکردیم و منشی جلسه از من خواست تا نظرم را اعلام کنم همان لحظه بی بردم که NA منحصر به فرد است. 

گمنامی از ما میخواهد تا در هنگام خدمت به NA گمنامی خود را حفظ کنیم اما گفتن اش راحت تر است تا عمل به آن اعضائی که جلسه جدیدی را راه اندازی کردهاند ممکن است ببینند دیگران جلسه را با نام او صدا میزنند جلسه” “فلانی مهم هم نیست آن شخص چند بار بگوید “اسم جلسه فقط برای امروز است جلسه مال من نیست به هر حال زمان خواهد برد تا این نام تغییر کند. بعضی اوقات هم گرایش ما به حفظ گمنامی در هنگام خدمت کم می.شود خیلی راحت میتوانیم به یک پست خدماتی یا جایگاهی که در خدمت داریم وابسته شویم و بعضی از ما اکراه داریم تا اجازه دهیم دیگران هم قدم پیش بگذارند و خدمت کنند یکی از اعضاء میگفت من برای ده سال مسئول یک پانل h&i بودم که یک بار عضوی با پنج سال پاکی در جلسه کمیته فرعی شرکت کرد و اعلام نمود تمایل دارد مسئول پانل .شود گرداننده کمیته فرعی به من نگاه کرد و پرسید که آیا حاضر هستم اصل روحانی چرخش را به کار گیرم؟ اگر چه در درون خود مقاومت میکردم ولی فهمیدم که دیگر وقتش رسیده است.

گروه ها و بدنههای خدماتی نیز به گمنامی نیاز دارند یک عضوی که در سطح ناحیه خدمت میکرد مشارکت کرد که ناحیه ما تقریباً نزدیک بود به خاطر یک رنجش از منطقه خود جدا شود. ناحیه ساعتها در مورد یک پیشنهاد منطقه بحث کرد و در نهایت یک رأی محکم نه” به این پیشنهاد داد. اما بعداً منطقه به هر حال این پیشنهاد خود را تأیید کرد ما در ناحیه خیلی عصبانی شدیم، اما درباره این مسئله گفتگو کردیم و تصمیم گرفتیم که به منطقه خود بیشتر نیاز داریم تا اینکه “حق” با ما باشد.

گمنامی گاهی به این معنی است که تمایل داشته باشیم موضوعی را رها کنیم. ما میتوانیم با وجدان باشیم و به ارائه بهترین تلاش خود افتخار کنیم اما گاهی نیز لازم است رها کنیم ما نقش خود را انجام می دهیم و سپس اجازه میدهیم تا نیرویی برتر از ما نتیجه را تعیین کند. 

کمک من به NA مهم است زیرا بر زندگی معتادان تأثیر میگذارد. من میتوانم بدون اصرار بر راه و روش خود خدمت کنم و همینطور میتوانم از سر راه کنار روم تا به دیگران نیز فرصت خدمت بدهم.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

امید با ترسهای ما مبارزه میکند

۹ حمل ( فروردین )

 

زمانی که تصمیم میگیریم دیگر با عینک رنجش و حق به جانبی به دنیا نگاه نکنیم میتوانیم دنیا را آنگونه که هست ببینیم و زیبایی هایش را نیز در نظر گیریم حتی مواقعی که شرایط چالش برانگیزاست هر روز ما سرشار است از فرصتهایی برای فرار از واقعیت یا حضور داشتن و زندگی کردن.

 

*پاکزیستن فصل ۷ ” زندگی به روال اصول مان”*فقط برای امروز ۸ حمل (فروردین ماه ) روبرو شدن با احساسات

 

مثال قدیمی هست که میگوید ترس” باعث میشود گرگ درنده بزرگتر به نظر رسد.” زوزه های آن گرگ بزرگ و درنده استعاری که نماد چالشهای زندگی است – حتی ما را در بهبودی تهدید میکند و ما را در برابر رنجش آسیب پذیر می نماید بهتر شدن سلامت عاطفی ما باعث افزایش آگاهی در مورد این چالشها میشود زندگی میتواند واقعاً ترسناک ،باشد اما ما امروز حق انتخاب و ابزار کافی داریم. ما دیگر نیاز نیست در وحشت زندگی کنیم بهبودی به ما کمک میکند تا با ترسهای

منطقی خود در صلح باشیم از رنجشها رها شویم و با زندگی تحت شرایط زندگی روبرو شویم همانطور که قدمها را کار میکنیم شروع به درک این مسئله میکنیم که چگونه ترس واکنشهای ما به زندگی گذشته و حال را شکل داده است پی میبریم که چگونه توسط رنجش، رویاپردازی، نومیدی خشم یا حق به جانب ،بودن ترس خود را پنهان میکردیم ما می آموزیم که چگونه کمبودهای اخلاقی ما با ترسهای ما مرتبط است و ما را وادار میکند تا دیگران را از خود یا دور کنیم یا آنها را خیلی نزدیک به خود نگه داریم ما به واسطه دغل کاری و تقلب قلدری ،کردن یا تحریف واقعیت باعث شدیم که به گونه ای فزاینده منزوی شویم و زندگیمان روز به روز آشفته تر شود. اگر چه ما چند وقت است که پاک هستیم اما ترس هنوز در زندگی ما نقش دارد. دوباره ما میشنویم که آن گرگ زوزه می کشد و میگوییم چرا من؟ آیا من آماده ام؟ آیا من ارزش دوست داشتن را دارم؟ اما بهبودی به جای اینکه ما را وادار به سکوت یا عقب نشینی در برابر مسائل زندگی کند، کمک میکند تا رویکردی متفاوت داشته باشیم دیدگاه ما طرز تفکر ما یا رفتارهای ما دیگر قرار نیست تحت سلطه عدم امنیتهای ما .باشد ما میتوانیم در مبارزه زندگی حضور داشته باشیم و از طریق رویکردی هدفمند و شفاف با چالشهای زندگی به معنا و مزیت دست پیدا کنیم.

ترس و امید هر دو از ما میخواهند به چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده باور داشته باشیم. و هر دو میتواند بر نحوه درک ما از شرایط و آینده خود تأثیر بگذارد ما نهایت سعی خود را میکنیم تا همیشه امید را انتخاب کنیم اگر ترس باعث این شود که آن گرگ بزرگتر به نظر رسد، در عوض امید گرگ وحشی را رام میکند. زمانی که اجازه دهیم امید دیدگاه ما را نسبت به جهان شکل دهد، چالشهای زندگی کمتر ترسناک به نظر میرسند که باعث میشود واکنشهای ما آگاهانه باشند.

 

من با گرگهای استعاری زندگی رو به رو میشوم و اجازه میدهم امیدشهامت و اعمال مثبت در من به وجود آید.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

استقلال و انتخابهای ما 

۷ حمل ( فروردین )

ما خود را به واسطه انتخابهایمان تعریف میکنیم. 

* پاکزیستن فصل ۲ رابطه با دیگران*فقط برای امروز ۶ حمل (فروردین ماه) اعتماد به راهنما، به امتحان آن می‌ارزد

 

 هیچکدام از ما انتخاب نکردیم که بیماری اعتیاد داشته باشیم ما همچنین نحوه تربیت و بار آمدن مان، یا گروه جمعیتی که به آن تعلق داریم یا هویت و فرهنگمان، و یا داشتن مجموعه خاصی از نواقص شخصيتي و داشته ها خود را انتخاب نکردیم این جنبه های زندگی ما، کل داستانمان را بیان نمیکند نه حتی کمی از آن را اما این واقعیت باعث نفی مسئولیت ما در مورد استقلال شخصیمان نمیشود یعنی داشتن اراده آزاد در رابطه با تصمیم گیریهایی که از بسیاری جهات با این ویژگیهای ما مشخص میشوند است استقلال شخصی یعنی داشتن ظرفیت و تمایل برای اقدام و عمل از جانب خود به عنوان معتادان در حال بهبودی هدف ما از داشتن استقلال شخصی این است که ظرفیت و تمایل این نوع زندگی را داشته باشیم و در همان حال اصول روحانی را نیز تمرین کنیم درست برعکس دوران اعتیاد فعال که اکثر تصمیمات ما براساس خود محوری بود.

از طریق دوازده قدم NA ما دستی که در زندگی به ما داده شد و ما چگونه آن کارتها را بازی کردیم را بررسی میکنیم. این کار درهای بسیاری را به روی ما میگشاید تا بتوانیم انتخابهای خودآگاهانه ای که با ارزشهای واقعیمان و هدف والای ما هم سو باشند، بگیریم. یکی از اعضاء می گفت در قدم چهار من یک تجربه روحانی داشتم که به من نشان داد چسبیدن به رنجش هایم, انتخابی است که باعث عقب افتادن من میشود. و كاركرد قدم هفت به من نشان داد که وقتی نزدیک است بر اساس نواقص عمل کنم حق انتخاب دارم برای من استقلال آن لحظه ای است که دعا میکنم – خداوندا به من کمک کن تا انتخاب متفاوتی داشته باشم زیرا میخواهم متفاوت زندگی کنم. 

ما آن گونه هستیم که عمل میکنیم نه آنچه فکر یا احساس میکنیم همه چیز ظاهر یا برعکس باطن ما نیست. ما میتوانیم مهربان باشیم بدون اینکه احساس مهربانی کنیم یا برعکس ممکن است احساس مهربانی کنیم ولی در عمل مهربان نباشیم انتخابهای ما نشانگر اولویتهای ماست – اینکه با افرادی که در زندگی ما حضور دارند چگونه رفتار میکنیم با راهنمای خود شخصی که با او دوست هستیم یا حتی خدمتکاری در کافه اینکه چگونه وقت و پول خود را خرج میکنیم یا رفتار ما زمانی که کسی نگاه نمیکند چگونه است – ما دیگر در زندگی قصور نمی کنیم یا نیابتی و از طریق دیگران زندگی نمیکنیم ما مشخص کرده ایم که واقعاً چه کسـ هستیم و میتوانیم انتخابهایی داشته باشیم که منعکس کننده خود واقعی ما باشند. ما مستقل هستیم و مسئول احساسات حرفها و اعمال خود میباشیم کسی نمیتواند ما را مجبور به انجام کاری کند و ما نیز نمیتوانیم به جای دیگران انتخاب کنیم. 

 

استقلال من تمايل من حق انتخاب من امروز اولویت بندی من نشانگر این است که میخواهم چگونه زندگی کنم. 

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

بصيرت نیاز به تمرین دارد

۴ حمل ( فروردین )

یاد میگیریم تا بین اصولی که لازم است بر آن ایستادگی کنیم با فکر و نظری که حاضر به رها کردنش ،نیستیم، تفاوت قائل شویم. 

*پاکزیستن فصل ۳، بیداری روحانی مان”فقط برای امروز ۳ حمل (فروردین ماه) نعمتهای خداوند

 

 بسیاری از ما انرژی فراوانی برای انکار واقعیت صرف کردیم ما با احساسات واقعی خود قطع ارتباط کردیم از تصمیم گیری اجتناب نمودیم و اعمالی انجام دادیم که به جای خدمت به حقیقت در خدمت نفسمان بود بسیاری از ما ارزش زیادی برای عقاید خود قائل بودیم – و آنها را به عنوان حقایق غیر قابل انکار پذیرفته بودیم و دیدگاه دیگران که با نظر ما یکسان نبود را بی ارزش می پنداشتیم یا برخی هم دقیقاً برعکس بودیم عقيده؟ اصول؟ ما هيچکدام را نداریم هر چی دیگران بگویند درست است.

در بهبودی ما کار سختی در پیش داریم ما باید بصیرت را هنگام تصمیم گیریها تمرین کنیم و انگیزه خود از انتخابهایمان را مشخص کنیم آیا سعی میکنیم بر اصول ایستادگی کنیم، یا کار آسان را انجام دهیم و یا از روشی که تاکنون داشته ایم دفاع کنیم؟ بسته به شرایط هر یک با همه این انتخابها ممکن است درست باشند در نقل قولی که در این صفحه آمده است میگوید “یاد میگیریم که بازتابی از رشد ما به واسطه تمرین تشخیص است یادگیری از تجربه ای که کسب کرده ایم سرچشمه میگیرد به این معنی که ما یا باعث درد کشیدن دیگران شده ایم با خودمان درد را تحمل کرده ایم اشتباهات خود را بررسی کردیم و در نهایت به نتیجه یا راه حلی رسیدیم. البته از چندبار تکرار این چرخه گاهی اوقات ما توسط یک حس درونی هدایت میشویم با راهنمای خود و دیگر اعضاء درباره اش صحبت میکنیم دعا و مراقبه میکنیم و آن را بر روی کاغذ می آوریم بخشهایی از نشریات NA را در جستجوی راهنمایی مطالعه می.کنیم در ارزیابی اینکه تصمیم ما تا چه حد بر زندگی ما و عزیزانمان تأثیر میگذارد بهترین سعی خود را می.کنیم گاهی اوقات هم به دلیل تجربه گذشته بدون هیچ شکی میدانیم که چه باید بکنیم اما همه این کند و کاوها و بصیرتها هیچ ضمانتی ندارند. ما هر کار ممکن را انجام میدهیم تا مطمئن شویم که به جای عقیده با آداب و رسوم، بر روی اصول ایستادگی کرده ایم اما باز هم در نهایت خراب میکنیم پس بصيرت یعنی تمرین قضاوت درست بر اساس تجربیات گذشته و رهنمودهایی که ما از یکدیگر دریافت میکنیم اما اکثراً فقط وقتی میفهمیم چه کار کرده ایم که به عقب نگاه میکنیم ما تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که با انگیزه درست اقدام و عمل کنیم و اجازه دهیم قطعات معمّا سر جای خود قرار گیرند ما قرار نیست نتیجه را تعیین کنیم. بعضی چیزها را فقط باید به نیروی برتر سپرد. 

با تمرین در تشخیص دادن بهتر خواهم شد بهترین سعی خود را خواهم کرد تا اصولی ترین تصمیم را بگیرم و سپس با فروتنی از نتیجه آن درس میگیرم. 

 انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org