یک اصل روحانی برای هر روز ۹ جوزا ( خرداد ) پذیرش مسیر یکدیگر

‍ یک اصل روحانی برای هر روز

۹ جوزا ( خرداد ) پذیرش مسیر یکدیگر

من یاد گرفته ام تا آدمهایی را که بعنوان رهجو قبول میکنم همانطور که هستند بپذیرم و دوست داشته باشم نه به صورت تصاویر کوچک شده ای از خود من یا هر نمونه دیگری از بهبودی

 

راهنما رهجو فصل ۳ خطاب به راهنمانشریات معتادان گمنام

هر یک از ما به دنبال راهنمایی هستیم که از عهده این کارها بربیاید به یک نیروی برتر اعتماد داشته باشد خانه اش را تمیز کند و به معتادان دیگر کمک کند.

ما در جستجوی اعضای با تجربه ای هستیم که آنچه ما خواهان آن هستیم را داشته باشند و بدون قضاوت ما را بپذیرند. مهمتر از همه ما به دنبال راهنمایی هستیم که در کارکرد دوازده قدم NA ما را عاشقانه راهنمایی کند. چنین عشقی، اشکال مختلفی دارد برخی از ما برای دیدگاهی بی طرفانه نسبت به افکار و رفتارمان به راهنمای خود متکی هستیم. بقیه ما سپاسگزار آنهایی هستیم که راهنمایی شان به آرامی توأم با حمایت و همدردی زیاد باشد.

راهنماهای ما چه روشی سخت گیرانه داشته باشند و چه به آرامی با ما برخورد کنند ما یاد میگیریم به آنها اعتماد کنیم پذیرش ما توسط آنها با کلیه نواقصمان  به ما کمک میکند تا همه چیز را همانطور که هست بپذیریم.

کارکرد قدمها فرآیند خودشناسی .است دستان ما آزادند تا به کمک چراغ قوه ای که در دستانِ راهنمای مان است هرچه عمیق تر درون خود را بکاویم.

آنها به ما کمک میکنند تا بفهمیم چه کسی هستیم و چه کسی نیستیم، همانطور که یکی از اعضا اینگونه میگفت، این فرآیند به من یاد داد تا از واقعیت خودم نترسم، معلوم میشود که من آنقدرها که فکر می کردم نه خوب هستم و نه بد.

ما می توانیم از راه صحبت با اعضائی که تجربه بیشتری دارند چیزهای زیادی درباره بهبودی بیاموزیم اگرچه برای یافتن واقعیت خودمان بهتر است کسی را داشته باشیم که عقاید ما را زیر سوال ببرد. همانطور که یکی از اعضا اینگونه میگفت: ” راهنمای من به جای آنکه به من بگوید چه کار کنم مرا کمک کرد تا از طریق پاسخهای خودم بفهمم چه کسی هستم.

ممکن است در شروع ما آرزو داشته باشیم شبیه راهنمای مان شویم اما کمتر . راهنمایی وجود دارد که بخواهد یک قالب از کوچک شده خودش را ببیند. در عوض آنها به ما کمک می کنند تا خودمان باشیم

عشق و پذیرش راهنمایم به من کمک کرد تا پی بیرم چه کسی هستم چه کسی نیستم ، و چه کسی می خواهم باشم. امروز من هم سعی خواهم کرد تا همان اصول را برای کمک به دیگری در مسیر بهبودی اش بکار گیرم.

معتادان گمنام افغانستان

naafg.org

فقط برای امروز ۹ جوزا ( خرداد ) دلتنگی در برابر تنها بودن

فقط برای امروز ۹ جوزا ( خرداد ) دلتنگی در برابر تنها بودن

 

«مشارکت کردن با دیگران مانع از احساس انزوا و تنهایی ما میشود.»

 

کتاب پایهنشریات معتادان گمنام

 

بین تنها بودن و دلتنگ بودن تفاوت وجود دارد. دلتنگ بودن وضعیت عاطفی قلب است، خلایی که موجب احساس ناراحتی و گاهی نومیدی در ما میشود. دلتنگی همواره از طریق برقراری رابطه با دیگران یا قرار گرفتن در جمع آنها تسکین مییابد. برخی از ما (معتادان)حتی در اتاقی پر از جمعیت نیز دلتنگ هستیم.

 

بسیاری از ما از روی دلتنگی شدید ناشی اعتیاد خود به معتادان گمنام آمدیم. پس از شرکت در جلسات شروع به پیدا کردن دوستان جدید میکنیم و در اکثر اوقات احساس دلتنگی ما بر طرف میشود. اما بسیاری از ما باید در سراسر دوران بهبودی خود با دلتنگی دست و پنجه نرم کنیم.

 

راه درمان دلتنگی چیست؟ بهترین راه درمان، برقراری رابطه با نیرویی برتر است که میتواند به ما در پر کردن خلأ قلب خود کمک کند. متوجه میشویم وقتی به نیرویی برتر ایمان داریم، هرگز نباید احساس دلتنگی کنیم. وقتی با خداوندی که درک میکنیم ارتباط آگاهانه داریم، میتوانیم در تنهایی خود راحتی بیشتری داشته باشیم.

وقتی در بهبودی پیشرفت میکنیم اغلب در تعامل خود با دیگران رضایت کامل پیدا میکنیم. با این وجود، همچنین درمییابیم هر چه به نیروی برتر خود نزدیکتر میشویم، کمتر نیاز پیدا میکنیم خود را در جمع دیگران قرار دهیم. وقتی به بررسی و عمیق کردن ارتباط خود با نیرویی برتر ادامه میدهیم، به تدریج روحی را در درون خود پیدا میکنیم که همدم دائمی ماست. متوجه میشویم از نظر روحانی با چیزی بزرگتر از خود مرتبط شدهایم.

 

فقط برای امروز: در ارتباط آگاهانه خود با نیرویی برتر آرامش پیدا میکنم. من هرگز تنها نیستم.

معتادان گمنام افغانستان

naafg.org

یک اصل روحانی برای هرروز ۸ جوزا ( خرداد )

یک اصل روحانی برای هرروز ۸  جوزا  ( خرداد )

(هشیاری برای طولانی مدت)

خیلی از ما حتی وقتی که اوضاع خیلی ناگوار نیست, بلکه یکی، دو ناهمواری روحانی برسر راه مان قرار می گیرد، کنار می کشیم. بعضی اوقات متاسفانه ما درست قبل از وقوع معجزه، راه را گم می کنیم.

(پاک زیستن فصل ۱ دردهای فزاینده)یک اصل روحانی برای هر روز ۷ جوزا (خرداد) برابری در گمانی

بسیاری از ما این نقل قول را شنیده ایم ” قبل از اینکه معجزه به وقوع بپیوندد کنار نکش، برای تازه واردان، این می تواند به معنای آن باشد که حتی وقتی احساسات ما برای ترک جلسه بیشتر از تحمل ماست، در جلسه بمانیم .بعد از مدتی پاکی، ممکن است معنای این جمله این باشد که ما یکبار دیگر تماس تلفنی رهجویی که اصلا حرف شنوی ندارد، را جواب بدهیم و یا انتخاب کنیم تا در برابر رئیس یا شخص خاص دیگری که خشم ما را برانگیخته – دوباره و دوباره و دوباره – واکنشی نشان ندهیم. 

اما چطور ما به این جایگاه برسیم؟ یک تازه وارد چطور سر جایش بماند وقتی همه وجودش فریاد میزند: بلند شو از اینجا برو بیرون!  یک راهنما چطور یک لایه عمیق تر برود و بجای آنکه فقط یک آه عمیق بکشد و بپرسد ” آیا برایش دعا کرده ای؟ ” درعوض، تجربه، نیرو و امیدش را به رهجوی پر دردسر خود بدهد؟ چگونه تمرکز خود را از ناامیدی مکرر حاصل از یک بحث برداریم و به تعهدی که در رابطه یا شغل خود داریم، فکر کنیم؟

وقتی همه چیز خوب پیش میرود، و یا وقتی به آنچه میخواهیم یا فکر میکنیم حق ماست، میرسیم، انجام کار درست، آسان است. اگر چه بعضی اوقات “پاداشها” به نظر خیلی ناچیزند یا گویی قرار نیست هیچ وقت به دست ما برسند.بعضی از اعضا، بهبودی را به “دوی ماراتن” تشبیه کرده اند،  نه دوی سرعت”. دونده های ماراتن یک اصطلاحی دارند بعنوان به دیوار خوردن” و این جایی در مسابقه است که بنظر میرسد ادامه راه غیر ممکن است و اثری از خط پایان هم نیست. این اتفاق در بهبودی هم می افتد :ما برای ماهها، سالها، و حتی دهه ها با اصول زندگی می کنیم، اما همچنان بعضی از امیدها و آرزوهای ما دور از دسترس به نظر میرسند. ما حتی خط پایان را نمی بینیم و خسته ایم. ما باید بخاطر داشته باشیم که در یک برنامه “فقط برای امروز” خط پایانی وجود ندارد. ما اینجا نیستیم تا درخط پایان، جایزه بگیریم. 

ما به قدم زدن ادامه میدهیم. حتی اگر آهسته و پیوسته، چه بخواهیم، چه نخواهیم، ما به حرکت خود ادامه می دهیم. ممکن است نیاز داشته باشیم تا در یک ایستگاه امدادی توقف کنیم – مثل دونده ها که یک لیوان آب خنک یا نوشیدنی انرژی زا در هر چند کیلومتر، ادامه مسافت را برایشان ممکن می سازد. در بهبودی هم نوشیدن یک چای یا قهوه با یک معتاد دیگر میتواند ما را از آن ناهمواری روحانی عبور دهد و به معجزه ای که آن سو قرار دارد، برساند.

وقتی احساس میکنم می خواهم کنار بکشم، قدری مکت میکنم تا بیاد بیاورم که بهبودی یک سفر است و نه یک مقصد، من مراقب خواهم ماند و به حرکت خود به جلو ادامه میدهم.

معتادان گمنام افغانستان 

naafg.org

فقط برای امروز ۸ جوزا ( خرداد ) از من مراقبت کن

معتادان گمنام افغانستان
فقط برای امروز ۸ جوزا  ( خرداد ) از من مراقبت کن

«باور داریم نیروی برتر ما از ما مراقبت خواهد کرد.»

کتاب پایه نشریات معتادان گمنام

همه ما اوقاتی را سپری می کنیم که به نظر میرسد زندگی ما در حال از هم پاشیدن است. روزها یا حتی هفته هایی هست که به نظر میرسد هر چیزی که میتواند پایان بدی داشته باشد ،به بدی می انجامد. آن چیز چه از دست دادن شغل ،مرگ یک عزیز یا پایان رابطه ای باشد ،در هر حال تردید داریم از تغییراتی که در زندگی ما رخ می دهد در امان باشیم.

در خلال زمانی که صدای متلاشی شدن دنیا را در اطراف خود می شنویم به بالاترین مرتبه ایمان به نیرویی برتر و مهربان دست پیدا می کنیم. هیچ انسانی نمی تواند درد ما را تسکین دهد میدانیم فقط مراقبت خداوند میتواند آرامشی را که می خواهیم، فراهم کند. احساس آشفتگی می کنیم ،اما ادامه می دهیم و می دانیم زندگی ما سامان خواهد یافت.

وقتی در بهبودی پیشرفت می کنیم و ایمان ما به نیروی برتر افزایش می یابد، با وجود اینکه ممکن است در رنج باشیم، مطمئن هستیم که با احساسی حاکی از امید با دوران سخت روبرو می شویم . نباید نومید باشیم، چرا که می دانیم وقتی نمی توانیم به تنهایی حرکت کنیم،مراقبت نیروی برتر به ما کمک خواهد کرد.

فقط برای امروز: در دوران سختی به مراقبت خداوند اتکا می کنم و می دانم که نیروی برتر همواره به داد من خواهد رسید.

معتادان گمنام افغانستان 

naafg.orgn

یک اصل روحانی برای هر روز ۷ جوزا (خرداد) برابری در گمانی

‍  معتادان گمنام افغانستان

یک_اصل_روحانی_برای_هرروز

۷ جوزا ( خرداد )

برابری در گمنامی

هرگز عضویت را طبقه بندی نمیکند و به هیچ وجه عضو درجه دومی در آن وجود ندارد. وجه مشترک در NA بیماری اعتیاد است و همگی ما اعضای NA بطور مساوی در تیررس و خطر نابودی از این بیماری قرار داریم. سهم همگی ما در استفاده از حق بهبودی مساوی است.

 

چگونگی ،عملکرد سنت سوم کاربرد اصول “روحانی”نشریات معتادان گمنام

برای بعضی از ما، سنت سوم که اصرار بر این داردکه تنها یک لازمه برای عضویت در NA وجود دارد، آسان به نظر میرسد. به هر حال ما در NA بهبودی را پیدا کرده ایم و هیچ کس از ما در مورد صلاحیتمان سوالی نپرسید.

ممکن است ما فکر کنیم که دیگران هم به همین سادگی آن را پیدا خواهند کرد. شاید ما علیرغم اعتیادمان، زندگی خوبی در حلقه ای از دوستان داشتیم، و برای همین احساس عدم تعلق هرگز برای ما پیش نیامده باشد. اگر با حضار زبان و فرهنگ مشترکی داشتیم، دیگر هماهنگ شدن با ایشان چالشی برای ما محسوب نمی شد.

امکان دارد ما در جلسه نگاهی به اطرافمان انداختیم و چهره هایی را دیدیم که شبیه خود ما بودند. و یا شاید آنقدر ناامید بودیم که بدبینی مان از بین رفته بود و علیرغم همه تفاوت های ظاهری، توانستیم خوشامدگویی گرم اولین جلسه خود را پذیرا باشیم. از جزئیات که بگذریم خیلی از ما بدون فکر، فرض را بر این گذاشتیم که دیگران هم مثل ما احساس استقبال داشته اند. بیماری اعتیاد تلاش میکند از تفاوتهای ما اسلحه ای بسازد تا ما را بیمار نگه دارد. واقعیت این است که علیرغم تلاشهای فردی ما برای تعمیم آن حس خوشامد معروف NA به افراد، موانع زیادی برای بسیاری از اعضای بالقوه وجود دارد.

بعضی از ما با پذیرش حس استقبال از سوی اعضایی که با ما و معیارهای جامعه تفاوت دارند، مشکل داریم. یکی از اعضا نوشت: ” من دائماً خودم را فاقد صلاحیت در NA میدانستم. من وقتی پاک شدم، جوان بودم ماده خاصی مصرف نکرده بودم و از لحاظ جنسیت نیز با دیگران فرق داشتم.

بیماری ام به من میگوید که تو به اینجا تعلق نداری و بگونه ای حق داری خودت را جدا کرده و تنها باشي. قبل از اینکه ما تفاوت هایمان را کنار بگذاریم – همانطور که در تمرین گمنامی به ما پیشنهاد شده – ممکن است تشخیص این نکته مفید باشد که اگر هنوز اعضای دیگری مانند خودمان را در جلسات نمی بینیم، هم ذات پنداری برایمان دشوارتر خواهد شد.

اعضای ثابت NA به خوبی بر بیماری مشترک ما تاکید میکنند. صرف نظر از ویژگیهای تجربیات مان مصرف مواد ما را به انزوا، احساس شرمساری و انحطاط کشاند.

شناسایی سطح احساسات اغلب نقطه خوبی برای شروع است.

راه مشترک ما ب سوی یک زندگی بهتر، در این پیام NA خلاصه شده است :یک معتاد، هر نوع معتادی میتواند قطع مصرف کند، میل به مصرف را از دست بدهد، و راه تازه ای برای زندگی پیدا کند. بیماری تبعیض قائل نمیشود، NAهم

نباید تبعیض قائل شود.

بهبودی ارزشمند است پس من تلاش خواهم کرد تا با تاکید بر شباهت هایمان و دست کم نگرفتن هیچ معتادی، به دسترسی بیشتر آن کمک کنم.

معتادان گمنام افغانستان

naafg.org

فقط برای امروز ۷ جوزا (خرداد) همانطور که درک می کنیم

معتادان گمنام افغانستان

فقط برای امروز

۷ جوزا ( خرداد )

همان طور که درک میکنیم

«زندگی خود را بررسی کردیم و به اینکه واقعاً چه کسی هستیم، پی بردیم. فروتنی واقعی به معنای این است که بپذیریم خود باشیم و بدین منظور صادقانه تلاش کنیم.»

 

کتاب پایهنشریات معتادان گمنام

در دوران مصرف، مقتضیات بیماری ما شخصیت ما را تعیین میکرد. ممکن بود برای به دست آوردن “مواد مخدر” به هر کس یا چیزی که لازم بود تبدیل شویم. ماشینهای بقا بودیم، به طوری که با همه شرایط دوران مصرف به راحتی سازگار میشدیم.

وقتی بهبودی خود را آغاز کردیم، قدم در زندگی جدید و متفاوتی نهادیم. بسیاری از ما درباره اینکه چه رفتاری برای ما در چه شرایطی مناسب است، عقیدهای نداشتیم. برخی از ما طرز صحبت کردن با مردم، لباس پوشیدن یا رفتار کردن در مکانهای عمومی را نمیدانستیم. نمیتوانستیم خود باشیم، زیرا دیگر خود را نمیشناختیم.

قدمهای دوازدهگانه روش سادهای را برای شناخت واقعی خویشتن ارائه میدهد. از ویژگیهای مثبت و نواقص خود، از چیزهایی که درباره خود دوست داریم و چیزهایی که از آنها خیلی رضایت نداریم، پرده برمیداریم. از طریق نیروی التیامبخش قدمهای دوازدهگانه به تدریج پی میبریم افرادی هستیم که توسط نیروی برتری که درک میکنیم برای اینکه خودمان باشیم، خلق شدهایم. التیام واقعی وقتی شروع میشود که درک کنیم اگر نیروی برتر، ما را بدین گونه خلق کرده، پس اشکالی ندارد کسی باشیم که واقعاً هستیم.

 

فقط برای امروز: از طریق کارکرد قدمها میتوانم آزادی خود بودن را تجربه کنم، یعنی فردی باشم که نیروی برترم خواسته است.

معتادان گمنام افغانستان

naafg.org

یک اصل روحانی برای هر روز ۶ جوزا ( خرداد ) حضور همراه درستکاری

یک_اصل_روحانی_برای_هرروز

۶ جورا ( خرداد )

حضور همراه با درستکاری

درستی و امانت داری به ارمغان آورنده یکپارچگی کامل است، و به این معنی است که: اعمال ما، با افکار ما، احساسات ما، ایده های ما و ارزشهایمان همگی با همدیگر هم خوانی داشته باشند.

 

(پاک زیستن فصل ۳ روحانیت قابل اجراست)نشریات معتادان گمنام

بسیاری از ما فکر میکنیم درستکاری، صداقت داشتن و قابل اطمینان بودن است، و اینکه روی قولمان بمانیم. اگرچه این کاملاً درست است ،اما درستکاری معنایی عمیق تر و ظریفتر دارد  که ما معمولاً در نظر نمی گیریم: کامل بودن، خود واقعی مان بودن، و اینکه مهم نباشد در حضور چه کسی هستیم و در هر لحظه ای خود کامل مان باشیم.

در زمان اعتیاد فعال، اغلب عدم درستکاری ما آشکار بود. ما قابل اعتماد، ارزشمند و مسئولیت پذیر نبودیم، در واقع خود کامل مان نبودیم. ما بخش هایی از واقعیت و خودمان و حذف کرده بودیم. یکی از اعضا به شوخی می گفت من مثل یک میز بودم که سه پایه دارد آره ،من میتوانستم سرپا بایستم اما سعی نکن به من تکیه کنی .

ما وجود خود را به قسمتهای کوچک تقسیم کرده بودیم: ما با بعضی ها به روش خاصی رفتار میکردیم و با برخی دیگر نه ،و زندگی دوگانه و گاه چندگانه ای را به پیش می بردیم. این روشها میتوانند در بهبودی هم بدنبال ما بیایند.

اینکه در ظاهر ما چگونه عمل میکنیم و به نظر می آییم، همیشه با آن چیزی که واقعا از درون هستیم یا تلاش میکنیم باشیم مطابقت ندارد. یکی از اعضا این موضوع را این گونه میگفت: امروز وقتی نواقصم – مثل ترین و قضاوت را دراحساساتم میبینم و از روی آنها عمل میکنم، می فهمم که با ارزش هایم هم راستا نیستند در عوض ،سعی میکنم تا جایی که ممکن است خود واقعی و صادقم باشم. این “خود” همان من ایده آل است که میخواهم در روابط و واکنشهایم باشم .

بعید است که احساسات ما همیشه با آرمانها و ارزشهایمان مطابقت داشته باشد. این عدم تطابق میتواند خلاقانه باشد ،ما یاد میگیریم کارهایی از سر عشق انجام دهیم و حتی وقتی لزوما عشق را احساس نمی کنیم. برای مثال، ما میتوانیم با عضوی که دوستش نداریم با مهربانی و احترام برخورد کنیم ما میتوانیم درست در کنار عضوی خدمت کنیم که خالی ممکن است گاهی در خیالمان آرزو کنیم کاش میتوانستیم او را به باتلاقی پر از تمساح هل بدهیم زمانهای دیگر ،احساسات ما کمتر واکنشی هستند، و بیشتر با وجدان ما مطابقت دارند تا نواقص مان ،در چنین مواقعی است که ممکن است لازم باشد ما به رفتار یک فرد دیگر بپردازیم. درستکاری راهنمای تصمیمات و چگونگی بیان ما در آن لحظات است. این به ما اجازه میدهد  تا خطر ناامیدی و عصبانیت دیگران را بپذیریم. این روراستی با خودمان است،همان صداقت و قابل اطمینان بودن،این عشق است.

من با اطمینان به تمامی آنچه هستم، درستکاری را تمرین خواهم کرد، من مطمئن میشوم که اعمال من منعکس کننده درونم باشند. من به این مسیر ادامه خواهم داد تا وجدانم را از واکنش هایم متمایز کنم و البته هر جا قول داده باشم  حضور پیدا کنم.

معتادان گمنام افغانستان

naafg.org

فقط برای امروز ۶ جوزا ( خرداد ) رویارویی با چالش‌های روزمره

فقط برای امروز

رویارویی با چالشهای روزمره

۶ جوزا ( خرداد)

«…تصمیم به درخواست کمک از خداوند، بزرگترین منبع قدرت و شهامت ماست.»

کتاب پایهنشریات معتادان گمنام

چالش چیزی است که به ما برای موفقیت جرأت میدهد. چیزهای جدید و ناآشنا صرف نظر از اینکه به نظر ما خوب یا بد برسند، به عنوان چالش عمل میکنند. ما با موانع و تضادهای درونی و بیرونی خود در چالش هستیم. چیزهای جدید و دشوار، موانع و تضادها همگی بخشی از “زندگی آن طور که هست” هستند. پاک زندگی کردن به معنای آموختن شیوه رویارویی با چالشهاست.

بسیاری از ما آگاهانه یا ناآگاهانه برای رویارویی با چالشها مواد مصرف میکردیم. بسیاری از ما از شکست و موفقیت به یک اندازه واهمه داشتیم. هر بار که از رویارویی با چالشهای روزمره خودداری میکردیم، از کمبود احترام به نفس رنج میبردیم. برخی از ما احساس شرم خود را پنهان میکردیم. هر بار که این کار را انجام میدادیم، در رویارویی با چالشهای خود حتی ناتوانتر هم میشدیم و احتمال بیشتری وجود داشت که به مصرف روی آوریم.

با انجام برنامه NA ابزار مورد نیاز برای رویارویی موفقیتآمیز با همه چالشهای خود را به دست آوردهایم. به نیرویی برتر از خود ایمان آوردهایم، نیرویی که برای اراده و زندگی ما اهمیت قائل است. از این نیرو خواستهایم نواقص شخصیتی ما یعنی چیزهایی که زندگی ما را غیر قابل اداره ساخته، برطرف نماید. برای بهبود بخشیدن به ارتباط آگاهانه خود با این نیروی برتر اقدام کردهایم. از طریق قدمها، توانایی قطع مصرف مواد و شروع زندگی در اختیار ما گذاشته شده است.

هر روز با چالشهای جدیدی روبرو میشویم. هر روز از طریق انجام برنامه بهبودی، لطف و عنایت لازم برای رویارویی با این چالشها به ما ارزانی میشود.

فقط برای امروز: از نیروی برتر خود برای رویارویی مستقیم با چالش امروز کمک میخواهم.

معتادان گمنام افغانستان

naafg.org

فقط برای امروز ۵ جوزا ( خرداد ) نیروی موجود در گروه

فقط برای امروز  ۵ جوزا  ( خرداد  )  

 نیروی موجود در گروه

                             

«شناخت ما از نیرویی برتر به خود ما بستگی دارد….

میتوانیم آن را گروه یا برنامه بنامیم و یا آن را خداوند بنامیم.»

کتاب پایهنشریات معتادان گمنام

بسیاری از ما تا وقتی عمق عجز خود در برابر اعتیاد را کاملاً نپذیریم، در شناخت نیرویی برتر مشکل خواهیم داشت. اما وقتی این مسئله را بپذیریم، اکثر ما حداقل تمایل داریم به درخواست کمک از نیرویی برتر از بیماری خود توجه کنیم. اولین تماس عملی ما با این نیرو در گروه NA است. احتمالاً اینجاست که باید شروع به گسترش شناخت خود از خداوند کنیم. 

عشق بیچون و چرایی که اعضای NA در هنگام کمک به یکدیگر بدون انتظار پاداش ابراز میکنند، گواه بر وجود این نیرو در گروه است. تجربه جمعی گروه در بهبودی، خود نیرویی برتر از ماست، چراکه گروه از چیزهای مؤثر و غیر مؤثر دانش تجربی دارد. این حقیقت که معتادان هر روز شرکت در جلسات NA را ادامه میدهند، نشانهای از حضور نیرویی برتر است، نیروی جذاب و مهربانی که به پاک ماندن و رشد معتادان کمک میکند.  

همه این مسائل گواه بر وجود نیرویی است که در گروههای NA پیدا میشود. وقتی با ذهنی باز به اطراف نگاه میکنیم، هر یک از ما قادر به تشخیص نشانههای دیگری از این نیرو خواهیم بود. تا وقتی راهی را برای شرکت دادن این نیرو در زندگی روزانه خود پیدا میکنیم، فرقی نمیکند آن را خداوند، نیرویی برتر یا چیز دیگری بنامیم.

فقط برای امروز:  چشم و ذهن خود را بر نشانههای نیرویی که در گروه NA من وجود دارد، باز میکنم. از این نیرو برای پاک ماندن کمک میخواهم. 

معتادان گمنام افغانستان 

naafg.org

این وبسایت متعلق به معتادان گمنام افغانستان  میباشد