صداقت و واقعیت ۱۶ حوت ( اسفند ماه )

صداقت و واقعیت 

۱۶ حوت ( اسفند ماه )

صداقت تعهد به واقعیت است.

اصول راهنما سنت ،۱، در حین خدمتآزاد هستم تا باشم ۱۵ حوت ( اسفند ماه )

 

اگر صداقت واقعاً یک تعهد به واقعیت است پس ما معتادان در این زمینه مطمئناً کمک احتیاج داریم. بسیاری از ما تا جاییکه یادمان میآید با واقعیت بازی میکردیم یکی از اعضاء مشارکت میکرد که ما گرایش داریم چیزها را آنطور که هستند نبینیم. ما آنها را آنگونه که خود دوست داریم میبینیم اغلب تعریف ما از گذشته لزوماً قابل اتکا نیست امروز ممکن است درباره اینکه تا چه حد درباره افکار خود صحبت کنیم یا با چه کسی حرف بزنیم گیج شویم از ترس اینکه زیاده از حد حرف بزنیم یا بیش از حد در گفتن حقایق بی رحم باشیم.

توسط کارکرد دوازده قدم ما میزان تعهد خود به واقعیت را در گذشته و در زمان حال مورد بررسی قرار میدهیم توسط این فرآیند یک حقیقت برملا میشود اینکه ما هر قدر هم که تلاش کنیم نمی توانیم چیزی را که حقیقت ندارد تبدیل به حقیقت کنیم انکار میتواند بسیار شدید باشد و برای سالها ادامه پیدا کند اما در نهایت از واقعیت قوی تر نیست. عضوی به طعنه میگفت: واقعیت همیشه خود را به شما نشان خواهد داد فقط دعا کنید از طریق همسرتان یک نهاد دولتی یا دستبند پلیس باشد و نه از طریق سردخانه پزشک قانونی به عنوان یک عضو در گروه خانگیمان یا در حین خدمت تعهد به واقعیت را حفظ میکنیم سنت یک به ما میگوید منافع مشترک NA را در نظر داشته باشیم و نه فقط منافع خود را تعهد ما به واقعیت توسط دیدگاه دیگر اعضاء گروه خانگی به واقعیت میتواند پیچیده و بغرنج شود. آیا این مسئله به این معنی است که همگی اعضاء باید یک دیدگاه مشابه به منافع مشترک داشته باشند؟ در یک کلمه خیر اما کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که در کارهای گروهی به اصول روحانی متعهد باقی بمانیم همیشه مشکلات ارتباطی و تضاد عقاید وجود خواهد داشت. در این رابطه ما میتوانیم با واقع گرا بودن شروع کنیم و مسئولیت خود به عنوان یک عضو متعهد به NA را بپذیریم تا با این چالشها بهتر روبرو شویم به عنوان یک فرد ما میتوانیم متعهد شویم که هرگاه اشتباه کردیم به اشتباه خود اقرار کنیم یا اگر چیزی را نمیدانیم به آن اعتراف کنیم ما میتوانیم در مورد اهمیت دادن به نتیجه یک تصمیم خاص رک و بی رودربایستی باشیم ما میتوانیم در مورد این واقعیت که تمام جزئیات گذشته را به خاطر نمیآوریم و نمیتوانیم آینده را پیش بینی کنیم واقع گرا باشیم. زمانیکه یک ارزیابی صادقانه از خود میکنیم و تشخیص میدهیم که خودمحوری ما سد راه اشتیاقمان به خدمت شده است موقعی است که باید سعی کنیم انکارمان را کنار بگذاریم و واقعیت را بپذیریم. 

امروز من بر تعهد خود نسب به جستجو و بیان حقیقت احترام به دیدگاه دیگران و واقع گرایی تاکید می‌کنم.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

آزاد هستم تا باشم ۱۵ حوت ( اسفند ماه )

آزاد هستم تا باشم

۱۵ حوت ( اسفند ماه )

رها کردن این ایده که باید حتماً روند مسائل و اتفاقات را درک کنیم و سر در بیاوریم که چرا روی میدهند به ما کمک میکند تا در تجربه روحانی خود آزاد باشیم بدون اینکه شک داشته باشیم که آیا راه را درست میرویم یا خیر. 

*پاکزیستن فصل ۲ رابطه با نیروی برتر*فقط برای امروز ۱۵ حوت ( اسفند ماه ) از بیدار شدن دردناک تا بیداری روحانی

 

 معتادان افرادی زیرک و باهوش هستند یا حداقل ما دوست داریم اینطور فکر کنیم. زمانی که مصرف می کردیم ما میتوانستیم به جاهای غریبه ای برویم که هرگز آنجا نبوده ایم و خیلی سریع و آسان راهی برای خرید مواد مخدر یا شخصی برای هم مصرفی پیدا کنیم بصیرت و بینش ما اغلب در بهبودی به ما کمک میکند. به خصوص قدمها که توانایی ما در تمایز بین ندای اراده شخصی خود و وجدانمان را افزایش میدهد یادگیری تفاوت بین این دو میتواند برای ما یک چالش باشد زیرا بیماری ما با صدای خودمان با ما حرف میزند رهایی ما از بیماری به این موضوع بستگی دارد. تمرین و کمک از طرف دیگر معتادان در حال بهبودی به ما کمک میکند تا ارتباط با بصیرت و وجدان خود را افزایش دهیم ما آزاد میشویم تا انتخابهای بهتری داشته باشیم و زندگی خود را بهبود بخشیم. 

اعتماد داشتن به این فرآیند – و به وجدانمان – میتواند ترسناک .باشد چگونه مصرف نکردن میتواند وسوسه را از بین ببرد؟ چطور مطمئن باشیم که راهنمای مان ترازنامه ما را نزد دیگران فاش نخواهد کرد؟ چه اتفاقی می افتد اگر ما نواقصی را که تا کنون از ما محافظت میکردند را رها کنیم؟ ما آگاه نبودن از این مسائل را دوست نداریم قدم دو در کتاب پایه میگوید ما میتوانیم از این نیرو استفاده کنیم بدون اینکه آن را درک کنیم. یکی از اعضاء مشارکت میکرد که من با کمک نیروی برتری که او را درک نمیکنم ۲۵ سال است که پاک هستم و با این مسئله مشکلی هم ندارم زیرا برایم کار میکند!

مهم نیست که تا چه حد زیرک و باهوش هستیم به هر حال قدرت استنباط و برداشت ما محدود است. طول موجهایی از نور وجود دارد که با چشم انسان قابل رؤیت نیست و زیر و بم بعضی از اصوات و صداها برای گوش انسان قابل شنیدن نیست ما نمی توانیم کلیت همه چیزها را بدانیم و درک کنیم. زمانیکه با ندانستن برخی مسائل کنار بیائیم آنگاه میتوانیم بر چیزهایی که در حال حاضر حس یا درک میکنیم تمرکز نمائیم. ما آزادیم تا در همین لحظه و در همین جاباشیم.

مهم نیست اگر همه چیز را نمیدانم من از اینکه آزاد هستم تا باشم لذت می برم.*آزادی*

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

ایجاد رابطه با نیروی برتر و خلاقیت خود ۱۴ حوت ( اسفند ماه )

ایجاد رابطه با نیروی برتر و خلاقیت خود

۱۴ حوت ( اسفند ماه )

زندگی به طور کامل و در تمامی ابعاد بیان خلاقانه ای برای عشق به نیروی برتر است ،زنده بیدار و صادق بودن به طور کامل در مورد اینکه واقعاً کی هستیم هدیه ای است برای ما و از طرف ما به دیگران. 

 پاکزیستن فصل ۳ اعمال خلاقانه “روح”فقط برای امروز ۱۳ حوت ( اسفند ماه ) لغزش

 

هرقدر طولانی تر پاک بمانیم زندگیمان غنی تر میشود ما به دنبال علایق خود هستیم و تا هر جا که لازم باشد آنها را پیگیری میکنیم که برای برخی از ما به این معنی است که به مدرسه برگردیم شغل جدیدی راه اندازی کنیم یا خانواده تشکیل دهیم و برای برخی دیگر از ما عاشق شدن به جامعه خدمت کردن و بالاخره فرصت کافی برای ،باغبانی یا مسافرت جاده ای پیدا کردن است کاوش برای زیربنای این علایق – هر چه که باشند – مانند حفاری برای آثار باستانی است ما خلاقیت شخصی خود را واکاوی میکنیم کاری که مدتها بود فراموش کرده بودیم زیرا زیر خرابی های اعتیاد فعالمان دفن شده بود رابطه ما با یک نیروی برتر به ما شهامت کشف و پذیرش خود واقعیمان و بیان رویاهایمان را میدهد سفر ما در کارکرد قدمها باعث درک بهتر ما از نیروی برتر و از خودمان می.شود ما یاد میگیریم که کی هستیم و کی نیستیم و چگونه به سمت بودن کسی که میخواهیم باشیم قدم برداریم ما هویت گذشته خود که دیگر به دردمان نمیخورد را رها کردیم بقای ما دیگر به دور کردن انسانها از خود بستگی نداشت ما آزاد هستیم تا خود واقعی مان باشیم و آماده کشف چیزهای تازه و عجیب و غریب .هستیم. ما اغلب انسانهای مشابه و هم سلیقه خود در جلسات پیدا میکنیم اعضاء دیگری که به اندازه خود ما در مورد اتومبیل کتاب طنز صنایع دستی و نخی فیلم و سینمای مستقل جشنواره های گمنام و غیر مشهور یا هر علاقه دیگری که فکرش را می،کنید هیجان زده میشوند ما دیگر از زندگی و شرایط به سختی جان سالم به در نمیبریم در واقع ما امروز پر از زندگی و هشیاری هستیم تا همه چیزهایی که دنیا جهت ارائه دارد را تجربه کنیم یکی از بزرگترین هدایایی بهبودی این است که توانایی پذیرش خود همانگونه که هستیم و توانایی گشودن قلبمان را برای اطرافیان خود پیدا میکنیم. 

 

من به دنبال فرصت جهت فعال بودن در جامعه NA از طرق روشهای خلاقانه هستم و سعی میکنم در این فرآیند رابطه خود را با نیروی برتر تقویت کنم.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

هشیاری در تعادل ۱۲ حوت ( اسفند ماه )

هشیاری در تعادل

۱۲ حوت ( اسفند ماه )

 

ما چنان سرسختانه به علایق و باورهای خود میچسبیم که کنترل کردن تمام مسائل زندگی را با مراقبت از بهبودی مان اشتباه می گیریم. 

*پاکزیستن فصل ۱ ، دردهای فزاینده*فقط برای امروز ۱۲ حوت ( اسفند ماه ) موفقیت

 

 هم مانند داشته ها یا نواقص شخصیتی بسیاری از اصول روحانی جنبه دیگری نیز دارند یک چیز خوب در حد افراط نیز میتواند ما را در مسیری ناخواسته قرار دهد در حالت ایده آل تمرین هشیاری بازتاب دهنده واقع گرا بودن ما در مورد پیشرفت مان، زیر نظر داشتن تعادلمان بین برنامه و مسئولیتهای خارج از انجمن و مراقب شرایط خطرناک احتمالی بودن است. اما اگر به روی دیگر سکه هشیاری نگاهی بیندازیم ممکن است ببینیم هنوز هم از تغییر میترسیم و ناامیدانه در حال تلاش جهت حذف همه سناریوهای محتمل در یک شرایط خاص حتی قبل از اینکه اتفاق بیفتد .هستیم یکی از اعضاء با طعنه میگفت من” به هشیاری به مانند یک حصار نگاه میکنم که از من در برابر خطر حفاظت می.کند گاهی از کنترل خارج میشوم و بیش از حد سعی میکنم هوشیار باشم و دائم این حصار را تقویت میکنم و رنگ میزنم تا کسی قادر نباشد به درون آن نگاه کند و فقط خودم بتوانم بیرون را ببینم و سپس ٢٤ ساعت روز و ۷ روز هفته به دور آن نگهبانی میدهم. 

در صورتیکه به هیچکدام جز خود حصار نیازی نیست. هشیاری به معنی کنترل نیست بلکه آگاهی است که ما هر روز تمرین میکنیم و به ما شدت بیماری و وحشت روزهای مصرف را یادآوری میکند. البته این آگاهی فراتر از گذشته است و تا حال ادامه پیدا کرده است مهم نیست که ما چند وقت است که پاک هستیم، به هر حال پذیرش داشتن و انعطاف پذیر بودن همیشه بهترین کمک و خدمت را به بهبودی ما خواهد کرد. ما باید رابطه خود با اعضائی که به ما هشدار میدهند که حصار ما زیادی کوتاه شده یا برعکس این قدر بلند است که کسی قادر به ورود به آن نیست و به این شکل باعث مسئولیت پذیری و پاسخگویی ما میشوند را حفظ کنیم.

اگر چه ما امروز پاک ،هستیم اما هنوز در برابر خیلی چیزها .عاجزیم توسط داشتن توقعات غير واقعی یا وسواس در مورد اینکه دیگران چگونه باید برنامه را کار کنند، هیچ لطفی به خود نمیکنیم. ما اگر بعضی اوقات از اجرای کامل اصول دور شویم به معنی شکستمان نیست. ما نمیتوانیم یک قلعه غیر قابل نفوذ در برابر خطر چالش یا تغییر بسازیم. هدف ما این است که فقط برای امروز پاک ،بمانیم در مورد مسائل پیش روی خود اقدام و عمل کنیم و نتیجه را واگذار کنیم. 

 

من توسط تسلیم تمایل و روشن بینی مطمئن خواهم شد که هشیاری خود را متعادل کنم از حصار خود مراقبت خواهم کرد اما در این مورد وسواس نخواهم داشت. حداقل نه امروز.

حس خویشتن پذیری و احساس تعلق ما ۱۱ حوت ( اسفند ماه )

حس خویشتن پذیری و احساس تعلق ما

۱۱ حوت ( اسفند ماه )

 یاد میگیریم تا خود را بپذیریم و دوست داشته باشیم حتی اگر شبیه افراد اطرافمان نباشیم.

پاکزیستن فصل ۲ رابطه دیگران فقط برای امروز ۱۰ حوت ( اسفند ماه) همه چیز

برای مدتهای طولانی ما ترجیح میدادیم هرکس دیگری باشیم جز خودمان، زیرا در پوست خود احساس راحتی نمیکردیم بسیاری از ما احساس میکردیم که هیچ جا جای ما نیست و زمانی هم که به NA آمدیم همین حال و هوا را داشتیم ما درون خود را با ظاهر دیگران مقایسه میکردیم و به نتیجه معمول میرسیدیم تنها چیزی که مشاهده میکردیم تفاوتها بود و هیچکس را نمیدیدم که ما را داشته باشد. البته منظور این نیست که ما شخصیت و احساسات خود را در کنترل داشتیم. همانطور که در کتاب پاک زیستن خوانده ایم …… هویت ما اینکه چه کسی میتوانستیم باشیم کسی هستیم و چه بودیم براساس یک رویا ساخته شده بود با شناخت کمی که از خود داشتیم کارمان برای ایجاد ارتباط با انسانهای دیگر سخت بود توانایی ما برای مشارکت با دیگران و ایجاد ارتباط با ایشان در بهترین حالت خیلی محدود بود ما دور نگه داشتن اعضاء دیگر را با تصوراتی براساس طرز فکر گذشته خود و بر حسب ظاهر ایشان توجیه میکردیم ظاهر به نظر ما مهمتر از همه چیز بود یک عضو مشارکت میکرد که من از دختر کوچک و ترسوی درون خود توسط پوشیدن لباس چرم و میخ دار حفاظت میکردم به دنبال کسانی میگشتم که مثل من خود را مسلح کرده باشند. فکر میکردم شاید بتوانیم با هم خلوت کنیم در بهبودی یاد میگیریم به روشی عمل کنیم که باعث بهبود تفکراتمان شود. ما شروع میکنیم به سر مشق قرار دادن افرادی که آنها را ستایش میکنیم و رفتارهای جدیدی که مناسب به نظر میرسند را انتخاب . ما سعی میکنیم کار درست بعدی را انجام دهیم و میدانیم که لازم نیست برای خوب بودن حتماً احساس خوبی هم داشته باشیم ما یاد میگیریم تا عشق را به عنوان یک اصل روحانی توسط گوش دادن به اعضاء دیگر تمرین کنیم برخی اوقات ما یاد میگیریم تا دیگران را مانند – عضو تازه وارد زنی که تازه بیوه شده کسی که از سرطان جان به در برده پدر و مادری که برای حضانت کودک خود می جنگند – در حالیکه با بزرگترین چالشهای زندگی خود روبرو هستند را بپذیریم و دوست داشته باشیم. ما با حس درونی آنها مانند غم و اندوه کشمکش و آسیب پذیری آنها هنگام مشارکت ارتباط برقرار می.کنیم لحظاتی این چنین ما را به سوی انسانیت سوق میدهد شرایط شکستهای روحی خود ما ممکن است بسیار متفاوت باشد اما به هر حال همین احساسات است که ما را به دیگران وصل می کند.

ما ایده و افکار قدیمی خود مبنی بر همرنگ شدن با دیگران را رها میکنیم پایه و اساس رابطه ما با دیگران به سطح بالاتری ارتقاء پیدا می.کند وقتی که احساس تعلق میکنیم دیگر چه نیازی به همرنگ شدن داریم؟ ما یاد میگیریم عشق و پذیرش را در ساحل امن احساس تعلق در رابطه با خود و دیگران تمرین کنیم. 

من ایده ها و افکار خود درباره همرنگ شدن را بررسی میکنم و بعضی تفکرات قدیمی را کنار میگذارم امروز من اصل روحانی عشق را توسط جستجوی فرصت برای وصل شدن به دیگر اعضاء تمرین می‌کنم. 

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

پیشرفت توام با وقار در بهبودی ۱۰ حوت ( اسفند ماه )

پیشرفت توام با وقار در بهبودی

۱۰ حوت ( اسفند ماه )

 

زمانی که رقصندگان در فضایی تحت اختیار خود با انگیزه و زیبا بحرکت در می آیند، ما می گوئیم که چه برازنده هستند به همان شکل، وقتی که مادر زندگی خود با انگیزه و سپاسگزاری حرکت میکنیم برازندگی را به نمایش میگذاریم اما زمانیکه از یک تجربه از روی خودرایی و هوای نفس، به یک تجربه جدید از خودرایی و هوای نفس وارد می شویم، باعث به وجود آمدن خسارت و پریشانی میگردیم. 

 

*. پاکزیستن فصل ۷، “بیداری*قابل اتکا بودن مهم است ۹‌حوت ( اسفند ماه )

 

“رسوایی؟ این حرف قدری خشن است اما اگر از رقص به عنوان استعاره ای برای نحوه حرکت خود در زندگی استفاده کنیم آنگاه افت و خیزها و ناملایمات زندگی باعث صدمات فراوانی به رقصندگان دیگر خانواده اعضاء ،NA ، ، همکاران خواهد شد.

اگر این استعاره را وسیع تر کنیم میتوانیم بگوئیم برنامه NA طرح و نقشه رقص ما است. – قدمها چه جالب ما هر دوازده قدم را به ترتیب و جدی در حین رقص بر میداریم با انگیزه و هدفمند ما در جلسات شرکت میکنیم و خدمت میکنیم طرح رقصی بیشتر ما به موسیقی موجود در جلسات گوش میدهیم و تحت تأثیر قرار میگیریم نشریات و مشارکتها در جلسه ما به ریتم سرعت حرکت و تنفس توجه میکنیم اصول) (روحانی تا در مسیر باقی بمانیم. ما هنرمند هستیم و هر یک از ما درک منحصر به فرد خود را از این رقص داریم. ما معتادان در حال بهبودی همیشه باید به دنبال پیشرفت در مسیر خود باشیم و سعی کنیم در راستای هدف عالی خود که پاک ماندن است قرار داشته باشیم و اصول را تمرین کنیم و رقصدگان تازه وارد را در قدمها یاری رسانیم وقار و متانت غنی بودن زمانی کارآیی دارد که از آن استفاده کنیم اما طراح رقص در این استعاره کیست؟ نیروی برتر ،راهنما با اعضاء اوليه؟ احتمالاً هر بستگی به شیوه رقص ما دارد مهم نیست چه کسـ به شرط اینکه خودپسندی ما نباشد. اگر خودپسندی غالب شود و ما به جای اینکه بر هنر پاک زیستن تمرکز کنیم نگران این باشیم که تماشاگران درباره ما چه فکر میکنند آنگاه است که سکندری خواهیم خورد و گام ها را اشتباه بر میداریم – بله رسوایی برای ماست به هر حال این دلیلی بود که ما اصلا این رقص را شروع کردیم. 

من ممکن است در بهبودی ریتم درست را از دست بدهم اما وقتی تمرکزم در خدمت نه بر روی خواست خودم بلکه بر هدفی عالی باشد ممکن است زمین بخورم اما در نهایت مثل گربه با پا به زمین میرسم اما این استعاره بماند برای بعد.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

قابل اتکا بودن مهم است ۹‌حوت ( اسفند ماه )

قابل اتکا بودن مهم است

۹‌حوت ( اسفند ماه )

 ما به تعهدات خود عمل میکنیم که خیلی هم برای اطرافیانمان مهم است. 

*اصول راهنما سنت ۱ برای”گروهها*فقط برای امروز ۹ حوت ( اسفند ماه ) بزرگترین هدیه

 برای برخی از ما عضویت در یک گروه NA اولین تجربه مان با قابل اتکا بودن است. وقتی که تازه وارد هستیم اعضاء دیگر از ما میخواهند تا در جلسه بعدی نیز شرکت کنیم و پاک هم شرکت کنیم. در جلسه بعدی اعضاء گروه ما را به یاد دارند از دیدن ما خوشحال میشوند و از ما میخواهند مشارکت کنیم یا تعهدی بپذیریم. ما به شرکت در جلسات ادامه میدهیم – و بخواهیم یا نخواهیم دیگران شروع میکنند به تکیه کردن بر ما یکی از اعضاء مشارکت میکرد: ” که من از اینکه اعضاء گروه برای انجام کاری به من اعتماد کرده بودند هیجان زده بودم. سهم من این بود که کار را انجام دهم و برای یک دوره کامل خدمت کنم. حتی زمانی که در خدمت خود آن قدر هم که که انتظار داشتیم قابل اتکا نیستیم به هر حال خدمت در NA کمک میکند تا بهتر شویم به خصوص به خاطر اینکه کمک میکند تا ارزش کمک و اعانه خود را درک کنیم یک گروه در نامه خود به ما :نوشت گروه” ما پستهای خدماتی برای تازه واردان ایجاد کرد تا آنها را بیشتر درگیر گروه کند نبود بعضی افراد در جلسه اتفاق بزرگی نیست. به هر حال همه کارها انجام می.شود اما اگر همگی اعضاء در جلسه حضور داشته باشند و سهم خود را انجام دهند جلسه بسیار بهتر و کاملتر است درست مانند یک گروه موسیقی… اگر یک یا دو خواننده در گروه کر نباشند ممکن است شنوندگان متوجه نشوند، اما وقتی همگی حاضر باشند نوایی که به گوش میرسد بسیار بهتر است. خانواده و دوستان ما ممکن است به این قابلیت اتکا نویافته ما با دید تردید نگاه کنند یا از آن بسیار متعجب شوند اینکه افراد دیگر همانند اعضاء انجمن ما را باور ندارند دلسرد کننده است اما عملکرد ما مهم است یکی از اعضاء میگفت ” من شنیده ام که ۹۰ درصد بهبودی حضور و شرکت در انجمن است – جسم خود را به جلسه بیاور روح تو نیز به دنبال آن خواهد آمد. این حرف کمک کرد تا من به تعهد خودم در گروه عمل کنم و سپس همین روش را در خانواده و محیط کار پیاده کنم دیگران من را به حساب میآوردند و من احساس کردم که مهم هستم عمل به تعهداتمان باعث تغییر دیدگاه دیگران به ما میشود اما مهمتر اینکه باعث تغییر دیدگاه خودمان نیز میشود.

 

 قابلیت اتکا از طریق حضور و شرکت ممکن میشود. امروز به طور کامل در زندگی حضور خواهم داشت و اطمینان دارم که برای دیگران و خودم مهم هستم.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

عجز درها را میگشاید ۸ حوت ( اسفند ماه )

عجز درها را میگشاید

۸ حوت ( اسفند ماه )

وقتی ما به عجز خود و عدم توانائی در اداره زندگیمان اقرار کنیم دریچه بهبودی را به روی خود باز کرده ایم.

کتاب پایه فصل ٤ ، قدم یک”فقط برای امروز ۸ حوت ( اسفند ماه ) انگیزه های “خالص”

تمرين عجز به عنوان یک اصل روحانی ممکن است برای بسیاری از ما دور از ذهن باشد. اقرار به شکست مسئله ای است که ما با آن راحت نیستیم اما آنچه طعنه آمیز است این است که ما با شرکت در اولین جلسه در NA تا حدی عجز را تمرین کرده ایم. یا شاید حتی قبل از آن زمانهایی که با فریاد گریه میکردیم و خواهان توقف ،دیوانگی و درد خود میشدیم، التماس میکردیم تا شاید حالمان بهتر شود یا بتوانیم ،بخوابیم از طلوع خورشید و غروب مجدد آن وحشت داشتیم چانه میزدیم که فقط یک بار دیگر و قول میدادیم و قسم میخوردیم که دفعه آخر باشد! تسلیم در قدم یک برای ما وحشتناک است زیرا آستانه ای است که وقتی واقعاً در برابر آن قرار میگیریم دیگر به راحتی نمیتوانیم عقب نشینی کنیم بعضی از ما شاید سعی کرده باشیم اما می دانیم که دیگر امکان ندارد خیارشور را تبدیل به خیار کرد یعنی دیگر نمیتوانیم به مصرف مواد مخدر برگردیم و فراموش کنیم که افرادی مانند ما در NA پاک هستند ما اقرار میکنیم که معتاد هستیم و در برابر بیماری اعتیادمان عاجز هستیم و اینکه نمیتوانیم زندگیمان را اداره کنیم ما به قدرت جهت ادامه زندگی نیازمندیم و آن را با کمک معتادان در حال بهبودی دیگر برنامه و یک نیروی برتر به دست می آوریم.

به کارگیری عجز رویدادی یکبار مصـ رف نیست ما بارها و بارها باید آن را در آغوش بگیریم یک عضو از تریبون سخنرانی مشارکت میکرد که ما باید بارها و بارها به عجز خود اقرار کنیم من در گذشته احساس شکست بزرگی در برابر عجز خود میکردم اما اکنون که تا حدی رهایی از اعتیاد و منافع صداقت در زندگی را تجربه کرده ام به آن به دید منبع قدرت و فرصت نگاه میکنم فرصتی برای بهبودی و زندگی بهتر بله درها را به روی بهبودی میگشائیم بعضی روزها این در به طور کامل باز است زیرا ما پذیرش داریم و بعضی روزها ما فقط میتوانیم به اندازه یک شکاف کوچک در را بگشائیم تا تمایل پیدا کنیم و اجازه دهیم تا نیروی برتر جاری شود.

 

اقرار به عجز در برابر اعتیاد آرامش را به همراه دارد به هر گونه ،ممکن من درخواست کمک میکنم زیرا قدرت واقعی از تسلیم سرچشمه میگیرد. 

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

عملی بودن قدم سه ۷ حوت ( اسفند ماه )

عملی بودن قدم سه

۷ حوت ( اسفند ماه )

اكثر ما اعتقاد داریم هر روزی که از مصرف پرهیز میکنیم یا پیشنهاد راهنمای مان را میپذیریم در واقع جهت به عمل در آوردن تصمیم خود برای سپردن اراده و زندگیمان به نیروی برتر اقدام کرده ایم.

* راهنمای کارکرد قدم قدم ، سپردن*فقط برای امروز ۶ حوت ( اسفند ماه ) شدت بیماری ما به بزرگی رازهایمان است

 

گاهی اوقات نگران هستیم که پیشرفت ما در بهبودی چگونه بوده است. آیا برای پاک ماندن به اندازه کافی تلاش میکنیم؟ آیا مفهوم نیروی برتر برایمان شفاف هست؟ آیا به تازه وارد کمک کردیم؟ کی بود؟ آیا بیشترین سعی خود را کردیم؟ در نهایت یکی از اعضاء به ما پیشنهاد کرد که دست از اینکه سعی کنی بی عیب و کامل باشی ،بردار فقط همه چیز را به او بسپار. فقط بسپار، فقط ؟! مفهوم سپردن به نیروی برتر ممکن است برای برخی از ما مشکل باشد ما ممکن است گیج شویم که چه چیز را باید بسپریم به چی و چه کسی خواهیم سپرد و اصلاً منظور از سپردن چیست؟ خوشبختانه ما فرصتهای زیادی برای درک بهتر این مفهوم در بهبودی داریم. ما میتوانیم به سئوالات کتاب راهنمای کارکرد قدم پاسخ دهیم میتوانیم با راهنمای خود در این مورد بحث کنیم میتوانیم از اعضائی که به ایشان اعتماد داریم درخواست تجربه کنیم یا میتوانیم هر مقاله ای که درباره قدم سه در نشریات NA هست را به دقت مطالعه کنیم. اما بگذارید لحظه ای تأمل کنیم و این موضوع را بررسی کنیم از آنجا که در همین لحظه مشغول مطالعه این متن هستیم به وضوح داریم یک اقدام عملی جهت سپردن اراده خود انجام میدهیم چه تنها باشیم و چه با یک گروه در همین لحظه خیلی خاص تحت اراده نیروی برتر قرار داریم. این شامل همگی ما میشود چه سالها پاکی داشته باشیم و چه هنوز با آخرین لغزش خود دست و پنجه نرم کنیم. در همین لحظه که داریم این کلمات را میخوانیم یا آنها را از دهان یک عضو دیگر که در حال خواندن است میشنویم در حال داشتن یک تجربه روحانی هستیم. ما مجبور نیستیم این حالت را به اجبار به وجود آوریم یا آن را تعریف کنیم یا شگفت زده شویم. ما باید فقط درباره اش فکر کنیم خیلی ساده خیلی عملی.

همین جا همین حالا در این لحظه من در حال رعایت اصل روحانی اجرا کردن هستم من مجبور نیستم کاری انجام دهم جز آگاه بودن.

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

این وبسایت متعلق به معتادان گمنام افغانستان  میباشد