بصيرت در مورد زمان اقدام ۲۴ جدی ( دی ماه )

بصيرت در مورد زمان اقدام

۲۴ جدی ( دی ماه )

یاد میگیریم که چه مواقعی با استفاده از انرژی خود باعث تغییر شویم و چه مواقعی لازم است تا رها کنیم.

پاکزیستن،فصل ۳ بیداری روحانی مانفراگیر بودن و احساس تعلق ما ۲۳ جدی ( دی ماه )

 

برای بسیاری از ما زندگی در دوران اعتیاد فعال مثل میدان جنگ بود: یک طرف را انتخاب کردن برنده یا بازنده ،بودن عقب نشینی یا ترس از تمام درگیریها یا قلدری برای رسیدن به آنچه میخواستیم، ما این ذهنیت را با خود به بهبودی میآوریم. بعضی از ما به جای گوش کردن و قبول کردن به دنبال مقابله و ایجاد چالش هستیم. یک عضو مشارکت میکرد که من در روابطم همیشه یک پُتک به همراه داشتم. احساس میکردم که وظیفه دارم تا در هرگونه بحثی نظرات خود را تحمیل کنم وارد نشدن در تمام جنگها برای من به معنای جا زدن و ترسیدن “بود. 

زمانی که در بهبودی به بلوغ میرسیم و رفتارهای خود را از طریق کارکرد قدمها می سنجیم ، اکثر ما درک میکنیم که واژه “ما” در NA” به معنای من و موافقين من نیست. هنگام برگزاری جلسات بدنه های خدماتی و جلسات اداری با خواندن دعای آرامش یا گفتن کلمه “ما” در اصل درخواست بصیرت و درایت برای اقدامات و نظرات خود را داریم ما درخواست میکنیم تا شهامت پذیرش و دانش ما را راهنمایی کنند. به جای اینکه مانند یک گلادیاتور و جنگجو وارد جلسات خدماتی شویم،بر روی پرورش فروتنی کافی برای قدردانی و یادگیری از یکدیگر تمرکز میکنیم.ما اعتماد دیگران را جلب میکنیم و کمتر به پیشبرد اهداف شخصیمان توجه میکنیم.ما این ذهنیت جدید خود را در تمام روابطمان به کارمیگیریم.

ما همچنین میتوانیم از دعای آرامش جهت اولویت بندی وقت و انرژی خود استفاده کنیم. ما میتوانیم تشخیص دهیم تا چگونه تلاشهایمان را متمرکز کنیم تا تغییر دهیم آنچه را که میتوانیم و بپذیریم آنچه را که نمیتوانیم و رها کنیم زمانی که دیگران میخواهند تغيير متفاوتی از آنچه ما میخواهیم را به وجود آورند،ما میتوانیم از خود بپرسیم ـ زیادی درگیر مسائل ریز و جزئی شده ایم به جای اینکه به تصویر کلی و بزرگتر توجه کنیم و اینکه در کجا میتوانیم تاثیر مثبتی داشته باشیم.

یکی از اعضا میگفت برخی اوقات عاقلانه ترین انتخاب این است که حرفی نزنم کنار بکشم و اجازه دهم دیگران کارها را انجام دهند. بعضی مواقع نیز یک خود ارزیابی صادقانه مرا به سمت انتخاب یک مبارزه خاص سوق میدهد و در این حالت سعی میکنم در حالی به این درگیری در زندگی خود نزدیک شوم که اسلحه جنگی من اصول روحانی است و از استفاده از پتک قدیمی خود صرف نظر کنم. این تدبیر در بسیاری از جنبه های زندگی ما کاربرد دارد مثلا در رابطه راهنما و رهجویی پدر و مادر با فرزند، روابط رمانتیک در کار و حال رانندگی و البته در خدمات NA.

هر چیزی ارزش جنگیدن را ندارد امروز چگونه میتوانم انرژی خود را صرف رفاه دیگران کنم؟ از چه موقعیتی که نه به نفع من است و نه به نفع هیچکس دیگر باید عقب نشینی کنم؟ 

انجمن معتادان گمنام افغانستان naafg.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این وبسایت متعلق به معتادان گمنام افغانستان  میباشد